در دیاری که تو انجا باشی

در دیاری که تو انجا باشی

         بودن انجا کافی است

                       ارزو های دگر

                        اوج بی انصافیست !!!!!!

[+] نوشته شده توسط ارش در 12:8 | |

کافه سرد است... میز من.... میهمان میخواهد... اگر تنهایی .. میهمان میز قلبم باش... تا برایت تا آخر عمر میزبانی کنم..!!

[+] نوشته شده توسط ارش در 9:55 | |

	مُـ ـخـــاطَـ ـبـ ـ خـ ـاصِ شِـ ـعـ ـر هـ ـایـ ـِــ مــ ـَن مَـ ـعـ ـشــوقـ ـیـ ــ اسـ ـتـ ــ کـِ ــهــ هَـ ـنـ ـوز بـ هــ دُنـیــ ـ ـا نَــیـ ـامَـ ـدِه نـ ـَهــ تـ ـُویـــ ــی کِـ ـهـ مُـ ـدَتـ ـهاسـ ـت از دُنـ ـیــایِ مَـ ــن رَفـ ـتــــِ ـه ایـ ـ ــ

[+] نوشته شده توسط ارش در 9:46 | |

	گرمترین بوسه ها رو تقدیم کسی کن    که تو سردترین شرایط داره   به تـــــــــــــــــــــــــــو   فکر میکنه

[+] نوشته شده توسط ارش در 17:29 | |

خدایا

گفتم خدایا ازهمه دلگیرم ! گفت حتی من ؟ گفتم خدایا دلم را ربودند ! گفت پیش از من ؟ گفتم خدایا چقد دوری ! گفت تو یامن ؟ گفتم خدایا تنها ترینم ! گفت پس من ؟ گفتم خدایا کمک خواستم ! گفت از غیر از من ؟ گفتم خدایا دوستت دارم ! گفت بیش از من ؟ گفتم خدایا اینقدر نگو من! گفت تو یا من ؟

[+] نوشته شده توسط ارش در 16:35 | |

	نمیدانم چرا رفتی زپیشم بی خبر یادم نکردی   کجا رفتی که اینجا منتظر ماندم چراشادم نکردی   نمیدانم چقد دارم تحمل دوریت را کی کنم باور   که بعد از رفتنت یارم شده غصه ولی باور نکردی   برای دیدنت من لحظه هارو میشمارم تا که برگردی   دوچشم منتظر را با نگاه خود چرا شادش نکردی   همیشــــه یاد تو بر قلب خستم میزند زخمی   زدرد دوریت مردم چرا بر خاک من گریه نکردی

[+] نوشته شده توسط ارش در 15:14 | |

میون موندن و رفتن من از رفتن نترسیدم   هراس من نه از رفتن من از دنیای خود سیرم   من از مردم من از عالم من از بیگانه دلگیرم   برای باتو بودن من زمین بر دوش میگیرم   نگاهت را صدایت را هوای گریه هایت را   تو وقتی پیش من هستی سراغ از غم نمیگیرم   به دل دارم هوای تو به جان دارم نوایت را   کجا رفتی تو از پیشم که من با غصه درگیرم   قلم در دست من اکنون همش ازتو نوشتم من   نباشی بی تو هیچم من نباشی بی تو میمیرم

[+] نوشته شده توسط ارش در 22:27 | |

	تورا دیگر نمیبینم یا شاید خواب میبینم   که روزی مال من بودی که از عشق تو میمردم   تو دریاد منی اکنون شکسته قلب من هردم   بیا تنها دلیلم باش که بی تو من چه پژمردم   هوای کوی تو اکنون رسید برجان من هردم   چه خوش باشد هوای تو بدون تو چه دلسردم   چ گویم من چه خواهم من که دنیایی پراز دردم   نباشی بی تو هیچم من به دنبال چه میگردم

[+] نوشته شده توسط ارش در 14:8 | |

	دستتو بده به دستم ای همه امید من   ای همه دنیا و دینم ای همه رویای من   ای به دنیای دلم نور سپیدی ای نفس   بی تو من مثل قناری ساکتم کنج قفس   بی تو در خانه صفایی نیست از پیشم نرو   کن نگاهم با دوچشمم میکشم ناز تورو

[+] نوشته شده توسط ارش در 18:10 | |

من از نقاش پیر خسته دیدم   که نقاشی کشید و گریه میکرد   نشست و بوم خود را خط خطی کرد   صدای گریه اش غوغا به پا کرد   به سوی اسمون دستی رها کرد   خدای خود به یکباره صدا کرد   خدایا من چه تنها ماندم اینجا   چه کردم من چرا این است دنیا   چرا دنیا به من لطفی نداره   چرا یارم وفا با من نداره   چرا یارم شکسته قلب پیرم   خدا یا کاری کن زودتر بمیرم   نخواهم زندگی بی یار دیگر   نباشم زنده من بی عشق دیگر   خدایا بشنو از من این دعا را   خدایا کس ندارد حال من را   ببین یارم چه کرد با روزگارم   همه شب تا سحر من غصه دارم   بدیدم پیر مرد ناگاه نالان   نشسته تن سپرده زیر باران   ولی دیگر صدایی نیست اینجا   گمانم پیرمرد رفت از دنیا   ر رر

[+] نوشته شده توسط ارش در 14:47 | |

	چقد تورو داشتن برام شده رویا   واسم شده عادت من صحرا تو دریا   کنار تو بودن یه خاطرست انگار   نمیتونم باشم بدون تو اینجا   شبای دور از تو میشینم با غمها   با عکس ناز  تو میخونم من تنها   بذار باشم مثل یه روح سرگردان   بدون تو عشقی ندارم در دنیا

[+] نوشته شده توسط ارش در 11:54 | |

	کنار اسم ناز تو ؛ تو اسمون بی کسی   یه اسم تازه دیده ام با یک دنیا دلواپسی   رقیب من کنار تو ؛ تو شبهای دلتنگیام   نشسته ام به یاد تو با این همه تنهاییام   هرکی میاد پیشم به من یه حرف تازه میزنه   میگه تو رفته ای دیگه یه زخم به قلبم میزنه

[+] نوشته شده توسط ارش در 22:18 | |

	نفس هات دیگه مال من نیست چرا   هوای دلت با دلم نیست چرا   کجا رفته ای با کی هم خونه ای   خیانت شده عادتت ای خدا   تو رفتی شدم بی نفس بی صدا   در این دشت تنها  بمانم چرا   ولی حق من این نبود ای عزیز   که من مانده ام سرد و بی ادعا

[+] نوشته شده توسط ارش در 15:39 | |

	عهدی که بسته بودیم من و تو با دلامون   هرگز نمیدونستم میشکنی تو چه آسون   شکستی عهد خودرا بدون هیچ دلیلی   گذاشتی من را تنها با این دل پر زخون   منم همون کسی که از خودمم گذشتم   به خاطر تو حتی در روی دنیا بستم   تو اما  فکر خود را مشغول من نکردی   رفتی نموندی پیشم منم بی تو شکستم

[+] نوشته شده توسط ارش در 10:25 | |

	وقتی که رفتی بی صدا   از قلب من با یک نگا   وقتی که میگفتم نرو   گفتی که دنبالم نیا   گفتم نرو من بی تو هیچ   من بی تو از دنیا جدا   رفتی و برگشت تورا   من خوانده ام در قصه ها   برگشتنت از جاده ها   مانند اون افسانه ها   باور ندارد این دلم   من از توام دیگر جدا

[+] نوشته شده توسط ارش در 9:56 | |

کفتری بودی زدستم پر زدی   رفتی و بر قلب من اتش زدی   چون ندارم باور ای رویای من   رفتنت را هستی در دنیای من   من چه کردم باتو ای زیبا نگار   پرزدی از پیش من دیوانه وار   من چه بودم عاشقی دیوانه ات   صبح به شب خیره به سوی لانه ات   لانه ات را ساختم من با دلم   لانه ات اکنون شده یک مشکلم   مثل کشتی مانده در طوفان غم   مثل مردابی شده تنها دلم   فکر برگشتت شده رویای من   خواب من حرف های من دنیای من   چشم من مانده به سوی اسمون   گیرم از هر کفتری از تو نشون   چون تو ایی در دلم غوغا کنی   چشم من با دیده ات روشن کنی

[+] نوشته شده توسط ارش در 12:47 | |

	منتظرم بیای پیشم دوباره   چشمامو واکنم بگم بهاره   بهار اومد یک شب پر ستاره   ستاره هم واسم نوری نداره   بیای از اون جاده ی پر پیچ و خم   بیای بگی تموم شد دوری و غم   بگی دیگه رفته جدایی هامون   کنار هم میمونیم با دلامون   من و تو و هزار تا ارزو ها   اینجا دیگه پاییز معنا نداره   هرچی که هست فقط شادی میباره

[+] نوشته شده توسط ارش در 12:4 | |

	وقتی که خستم در خودم نشستم   وقتی که درهای دلم رو بستم   گوشه ای از خلوت سرد و تاریک   کنار عکس تو چشامو بستم   چشمای خیسم دیگه باز نمیشه   دستای سردم بی تو گرم نمیشه   بی تو هوای دل من چه سرده   حتی زمستونم بهار  نمیشه

[+] نوشته شده توسط ارش در 13:18 | |

	میان کوچه های تنگ و تاریک   درون اب های سرد دریا   به روی ابر گریان بهاری   نوشتم نام تو من یادگاری

[+] نوشته شده توسط ارش در 18:44 | |

	منم ابری که بارانش گرفته   همه جای دلم اتش گرفته   همه سرو چمن سیراب از من   ولی خود تشنه و ماتم گرفته   نمیدانم چرا دلگیرم امشب   دلم پیش تو و بیتابم امشب   تمام قصه های نیمه کاره   به ذهن خسته ام غمگینه امشب   نگاه خسته ی چشمان من را   نفس های دل بیمار من را   حضور گرم تو ارام بخشد   شب سرد و سیاه و تار من را

[+] نوشته شده توسط ارش در 17:27 | |

	چه زیبا دروغ میگفتی و من چه    صادقانه گوش میکردم   دروغ هایت را به خاطر قشنگ بودنش   باور میکردم   تو عاشقانه دروغ میگفتی و من صادقانه   گوش میکردم   وقتی حقیقت را گفتی و حرفهایت   را تکذیب کردی   تازه فهمیدم گاهی اوقات دروغ بهتره   چه مهربان بودی وقتی دروغ میگفتی   کاش بودی و با دروغ هایت   امیدوارم میکردی

[+] نوشته شده توسط ارش در 17:7 | |

نسیمی امد از سویی که هستی   بگفتم ای نسیم یارم تو هستی   توهستی دلبرم عشقم رفیقم   انیسم مونسم حسم شفیقم   بگفتا من نسیمم رهگذر از کوچه هایم   به هرجایی که میرم از کسی پیغام دارم   بگفتم ای نسیم از یار من پیغام داری   هوایت اشناس انگار زیارم تو خبر داری   بگفتا دارم از یار شفیقت یادگاری   نفس هایش هوایش حرف های بیقراری   بگفتم من نفسهای رفیقم در تو دیدم   هوای بوی اورا در نفس های تو دیدم   بگفتا من برم پیغام یارای دگر گویم   که انها منتظر تا من خبر از یارشان گویم   برفت و من ز بوی زلف تو حیران بگشتم   نفس هایت ببرد و من دگر دیوانه گشتم

[+] نوشته شده توسط ارش در 10:24 | |

به کجا چنین شتابان میروی   حرف من مونده رو لبهام صبرکن   اندکی باشو به حرف قلب من   با صدای خسته ی من گوش کن   قاصدک حرف منو با دل بزن پیش نگار   حرفمو با دل زدم با چشم گریانت ببار   قاصدک از دل بگو از خستگی از گریه ام   از هوای سرد اینجا از دل پژمرده ام   قاصدک پیش نگارم میروی اهسته باز   قلبمو پیشش ببر از من بگو از حس ناز   از دقایق از حقایق از همه بی کسیام   از نگاه سرد مردم از همه تنهاییام   قاصدک پیش نگارم میروی از جانبم   بوسه ای زن بر دوچشمش بر نگاه عاشقش   قاصدک من منتظر تنها نشستم چشم به راه   نامه ای عکسی صدایی بوسه ای یا یک نگاه

[+] نوشته شده توسط ارش در 17:19 | |

[+] نوشته شده توسط ارش در 15:54 | |

[+] نوشته شده توسط ارش در 14:51 | |

	امشب تموم خواب ها جنس تو دارد   امشب تموم گریه هام یاد تو دارد   از کوچه های قلب تو امشب گذشتم   از چهره ات عکسی برای خود گرفتم   امشب نگاه نازنینت را من ای زیبا نگارم   در کلبه ی قلبم کنار عشق پاکت میگذارم   امشب دگر با ماه من کاری ندارم   با اون ستاره با نگاه و چشمکش کاری ندارم   امشب توهستی پیش من غصه ندارم   با غم دگر بیگانه ام باگریه من کاری ندارم

[+] نوشته شده توسط ارش در 12:40 | |

	هر روز در این هوای سرد بیرون میرم   منتظر اومدن باد مینشینم روی بام   شاید این بادی که به صورتم میوزد   نفس های تورا با خودش اورده باشد

[+] نوشته شده توسط ارش در 11:37 | |

	چقد برام خوبه   همیشه اینجایی   تورو مثل عکسات   میبینم رویایی   تو بهترین بودی   همیشه پیش من   برای قلب من   تو بهترین مرحم   شبای تنهایی   تو بهترین یاری

[+] نوشته شده توسط ارش در 11:23 | |

	اون ستاره تو بودی تو قصه هام   اون ستاره ی قشنگ توی شبام   اون که بود برای من همه کسم   اون که بود یه حرف خوب روی لبام   اره تو ستاره ی من دین و دنیای منی   ارزوی قلب خستم همه رویای منی   من از روشنی چشمای تو ای بهار من   به همه دنیا رسیدم توهمون عشق منی

[+] نوشته شده توسط ارش در 13:3 | |

[+] نوشته شده توسط ارش در 15:9 | |