منم ابری که بارانش گرفته
همه جای دلم اتش گرفته
همه سرو چمن سیراب از من
ولی خود تشنه و ماتم گرفته
نمیدانم چرا دلگیرم امشب
دلم پیش تو و بیتابم امشب
تمام قصه های نیمه کاره
به ذهن خسته ام غمگینه امشب
نگاه خسته ی چشمان من را
نفس های دل بیمار من را
حضور گرم تو ارام بخشد
شب سرد و سیاه و تار من را